معناى ظاهرى آيه مراد است؛ يعنى مقصود از آسمان، همين آسمان و منظور از شهاب، شهاب سنگها است.

در حقيقت شيطان‏ها كه موجودات خبيثى‏اند، جنيانى‏اند كه مى‏خواهند به آسمان‏ها بروند و و از اخبار ماوراى زمين آگاه شوند و جاسوسى بكنند، اما شهاب سنگها همچون تيرى به سوى آن‏ها پرتاب مى‏شود و آنها را از رسيدن به هدفشان باز مى‏دارد و نمى‏گذارد به سوى آسمان‏ها حركت بكنند. برخى از مفسران اين ديدگاه را قبول ندارند و مى‏گويند امروزه خروج از نيروى جاذبه زمين ممكن است. بنابراين شايد اين ديدگاه بر اساس، نظريه فلكى نظام قديم بوده است.

برخى اين تعبيرها را كنايه مى‏دانند. «1» اين گروه خود به سه دسته تقسيم مى‏شوند:

الف: تشبيه براى روشن شدن حقايق غير حسّى؛ يعنى مقصود از آسمان جايگاه فرشتگان و عالم ملكوت است، چون واژه آسمان در قرآن دست كم در هفت معنا (جو زمين، جايگاه ستارگان، آسمان معنوى و عالمهاى بالا و ...) آمده است و اينجا جايگاه فرشتگان و عالم ملكوت مقصود است. شيطانها مى‏خواهند به آنجا نزديك شوند و از اسرار خلقت و حوادث آينده اطلاع پيدا كنند، ولى با شهابها (انوار ملكوتى) رانده مى‏شوند. «2»

ب: منظور اين است كه انسان‏ها در زندگى زمين زندانى شده‏اند و چشم به جهان برتر نمى‏اندازند و به آواى آن گوش نمى‏دهند، در حقيقت شهاب‏هاى خودخواهى، شهوت، طمع و جنگهاى خانمان سوز آن‏ها را از درك حقايق محروم مى‏سازد. «3»

ج: مقصود از آسمان، آسمان حق، ايمان و معنويت است. شيطان‏ها و وسوسه گرها همواره مى‏خواهند به اين محدوده راه پيدا بكنند و با وسوسه‏ها به دل مؤمنان راستين و حاميان حق نفوذ بكنند؛ اما ستارگان آسمان حقيقت، يعنى دانشمندان و علماى متعهد و در رأس آنها رهبران‏ الهى مانند پيامبران و امامان با امواج نيرومند علم و تقوى و قلم و زبان بر اين شياطين و وسوسه‏هاى آن‏ها هجوم مى‏برند و آن‏ها را از نزديك شدن به آسمان معنويت باز مى‏دارند.

شايد آيه توان و تحمل اين را دارد كه بگوييم آيه ظهور و بطون مختلفى دارد و ممكن است همه اين معانى را در بر بگيرد.

مانعى هم از جمع بين اين تفاسير نيست؛ هر چند به نظر مى‏رسد تفسير دوم (عالم ملكوت، و تفسير چهارم (آسمان معنويت) به ذهن نزديك تر است.

سه تفسير اخير آيه را از ظاهرش خارج مى‏كند و به تفسير كنائى مى‏پردازد؛ ولى در تفسير اول (شهاب سنگها) ظاهر آيه حفظ مى‏شود.

__________________________________________________

 (1). جن/ 9- 81؛ صافات/ 10؛ حجر/ 17        (2). حجر/ 16- 18.

__________________________________________________

 (1). كتاب العين، ج 3، ص 403              (2). تفسير نمونه، ج 11، ص 44.

__________________________________________________

 (1). علامه طباطبائى در تفسير الميزان و طنطاوى، تفسير الجواهر، به نقل از تفسير نمونه، همان‏             (2). تفسير الميزان، ج 17، ص 120، تفسير نمونه، ج 11، ص 45، ج 19، ص 21

 (3). ديدگاه برخى از مفسران مصرى مانند تفسير الجواهر طنطاوى، ج 18، ص 10 به نقل از تفسير نمونه، ج 11، ص 46.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: